سرمایۀ فکری به عنوان یک دارایی غیرملموس و ایجاد شده در داخل خود سازمان، منبع استراتژیکی است که شرکت را قادر به ایجاد مزیت رقابتی و عملکرد مالی برتر مینماید؛ اما به واسطۀ عدم گزارشگری اقلام مربوط به سرمایۀ فکری، بین مدیریت و سهامداران شرکت، پیرامون سرمایۀ فکری سازمان، نوعی عدم تقارن اطلاعاتی وجود دارد که این عدم تقارن اطلاعاتی میتواند منجر به افزایش هزینههای نمایندگی گردد. از آنجا که خاستگاه نظام راهبری شرکتی به نظریۀ نمایندگی و کاهش تعارضات بین مدیر و سهامداران بر میگردد، در پژوهش حاضر، ارتباط بین نظام راهبری شرکتی و سرمایۀ فکری با رویکرد الگوسازی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. جامعۀ آماری پژوهش را شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1385 تا 1391 تشکیل میدهد. پس از اطمینان یافتن از برازش قابل قبول الگوهای اندازهگیری و ساختاری پژوهش، نتایجپژوهش حاکی از آن است که بین نظام راهبری شرکتی و سرمایۀ فکری ارتباط معناداری وجود ندارد.